English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8665 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hovel U پناهگاه خیمه
hovels U پناهگاه خیمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
case mate U پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
canopy U خیمه
canopies U خیمه
binds U خیمه
bind U خیمه
tabernacle U خیمه
tent U خیمه
tents U خیمه
lodges U خیمه زدن
lodged U خیمه زدن
lodge U خیمه زدن
puppeteers U خیمه شب باز
decamp U خیمه بر بستن
decamped U خیمه بر بستن
decamping U خیمه بر بستن
encage U خیمه برپاکردن
front headlock and leg lever in knee U خیمه زدن
wigwams U خیمه مسکن
wigwam U خیمه مسکن
maroczy bind U خیمه ماروکسی
puppet show U خیمه شب بازی
puppetry U خیمه شب بازی
decamps U خیمه بر بستن
puppeteer U خیمه شب باز
tentage U خیمه زنی
pitches U خیمه زدن
tenter U خیمه دوز
tentmaker U خیمه دوز
camp U خیمه سرا
pitch U خیمه زدن
fantoccini U عروسک خیمه شب بازی
jumping jack U عروسک خیمه شب بازی
pitch U خیمه زدن برپاکردن
tents U خیمه زدن توجه
pitches U خیمه زدن برپاکردن
Punch and Judy show U نمایش خیمه شب بازی
Punch and Judy shows U نمایش خیمه شب بازی
encamps U خیمه برپا کردن
puppet U عروسک خیمه شب بازی
puppets U عروسک خیمه شب بازی
marquees U خیمه بزرگ سایبان
booths U سایبان خیمه پاسگاه
booth U سایبان خیمه پاسگاه
encamp U خیمه برپا کردن
tent U خیمه زدن توجه
encamping U خیمه برپا کردن
pavilions U درکلاه خیمه زدن
pavilion U درکلاه خیمه زدن
encamped U خیمه برپا کردن
teepee U خیمه سرخ پوستان
marquee U خیمه بزرگ سایبان
underhook U خیمه و رکبی زدن
tenter U مستحفظ خیمه دار
tepees U خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee U خیمه مخروطی سرخ پوستان
marionettes U عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
yurta U خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurt U خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
scaramouche U عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
marionette U عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
scaramouch U عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
front underlock U خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
harbour U پناهگاه
harbors U پناهگاه
harboured U پناهگاه
harbouring U پناهگاه
harbours U پناهگاه
sanctury U پناهگاه
howf U پناهگاه
haven ofrest U پناهگاه
harborage U پناهگاه
harbor U پناهگاه
howff U پناهگاه
covert U پناهگاه
ambushes U پناهگاه
ambushed U پناهگاه
ambush U پناهگاه
haven U پناهگاه
refuge U پناهگاه
resorts U پناهگاه
resorted U پناهگاه
resort U پناهگاه
asylums U پناهگاه
asylum U پناهگاه
refuges U پناهگاه
ambushing U پناهگاه
sheltered U پناهگاه
shelter U پناهگاه
shelters U پناهگاه
harbored U پناهگاه
sheltering U پناهگاه
harboring U پناهگاه
to pull the wires U سیمهای عروسک خیمه شب بازی رادردست داشتن
sanctuaries U پناهگاه تحصین
sanctuary U پناهگاه تحصین
light shelter U پناهگاه سبک
pup tent U چادر پناهگاه
emergency shelter U پناهگاه اضطراری
awnings U پناه پناهگاه
awning U پناه پناهگاه
stronghold U سنگر پناهگاه
strongholds U سنگر پناهگاه
lean-to U پناهگاه موقت
burrowed U نقب پناهگاه
burrowing U نقب پناهگاه
alee U پناهگاه کشتی
burrows U نقب پناهگاه
case mate U پناهگاه توپ
casemate U پناهگاه توپ
tax haven U پناهگاه مالیاتی
tax havens U پناهگاه مالیاتی
dug out U پناهگاه زیرزمینی
lean-tos U پناهگاه موقت
funk hole U پناهگاه موقتی
dugout U پناهگاه موقتی
burrow U نقب پناهگاه
dugouts U پناهگاه موقتی
elephant shelter U پناهگاه ضدگلوله
elephant shelter U پناهگاه فلزی
sheltered U پناهگاه پناه بردن
hold U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
holds U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
bursting layer U لایههای سقفی پناهگاه
shelters U پناهگاه پناه بردن
sheltering U پناهگاه پناه بردن
shelter U پناهگاه پناه بردن
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
snowshed U پناهگاه روستایی در برابربرف
air raid shelter U پناهگاه حمله هوائی
gone away U رانده شده از پناهگاه
cuddy U پناهگاه کوچک مسقف در قایق
cover U بوته زار پناهگاه شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
covers U بوته زار پناهگاه شکار
dugout U پناهگاه کنار زمین بازیگران
institutionalization U نهادی شدن به پناهگاه سپردن
dugouts U پناهگاه کنار زمین بازیگران
erfuge U پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth U ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wind shadow U منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com